حجتالاسلام حاج حبیب الله شریعتی فرد و پسرش محمد رضا قسمتی از زندگی سراسر انقلابی خود را در نجف اشرف گذراندند. حاج آقا شریعتی فرد چند بار بخاطر شرکت در جلسه های پنهانی حضرت امام(ره) و همچنین آوردن اعلامیه های ایشان از نجف به ایران دستگر شدند اما هرگز امام خود را تنها نگذاشت.
منافقین که فعالیت محمد رضا را خطری بزرگ برای خود میدیدند، بارها اقدام به تهدید و ترورش نمودند اما هر بار نا موفق بودند. سرانجام ایشان در ۲۵ آبان سال ۱۳۶۰ هنگامیکه به همراه پدر و همسر و فرزندانش در ماموریتی عازم تهران بودند، منافقین که مدتها در انتظار فرصتی برای جلوگیری از فعالیتهایش بودند، با ایجاد یک راهبند مصنوعی در جنگل آمل، در حالیکه لباس سبز سپاه را بر تن داشتند، آنها را محاصره کردند.
سپس او و پدر روحانیش را در مقابل چشمان همسر و فرزندانش به داخل جنگل بردند و در آنجا به شهادت رسیدند.
سخن شهید:
و امروز این ما هستیم ک با چراغی نورانی سخنان شهیدان در مسیر آنان گام مینهیم…تا روز وصل، ای جوانان؛ اگر میخواهید انقلاب اسلامی را بشناسید، باید به کربلاهای همیشه تاریخ سفر کنید..اگر من شهید شدم برایم گریه نکنید، خدا سرپرست شماست…
مناجات شهید:
خداوندا همانگونه که علی اکبر را در رکاب مولایش به شهادت رساندی، این بنده حقیرت را نیز به این فیض عظیم نایل گردان…
اینک آنان تا اوج بلند عاشقی پر کشیدند و در جوار رحمت دوست آرمیدند و ما بر تنهایی خویش میگرییم و حقیرانه بر آستان عشق جبین میساییم..